یک کلام ختم کلام! برگزاری کنکور صرف برای گزینش دانشجو در دانشگاه بدترین و مخربترین روش جذب دانشجو است. روشهای به مراتب بهتر و کمهزینهتر از کنکور برای جذب دانشجو وجود دارد. مثلا قرعهکشی، یا بر اساس قد ویا وزن افراد، یا بر اساس معدل دبیرستان یا حتی نمرات اولین دیکتهی اول دبستان. تمام این روشها همان کاری را میکنند که کنکور در حال حاضر میکند به علاوهی این که به مراتب کم هزینهتر هستند. خصوصا هزینهی روانی برای داوطلب. اگر کمی بخواهیم علمیتر عمل کنیم میتوانیم از الگوریتم ازدواج پایدار استفاده کنیم.
کنکور یک لغظ فرانسوی به معنای مسابقه است. کنکور به شیوهی فعلی در ایران از سیستم معیوب زمانهای گذشته در فرانسه گرفته شده است. گرتهبرداری از سیستم قدیمی آموزش فرانسوی، علاوه بر سوسیالیستی کردن آموزش در سراسر ایران، معیار بیارزشی برای ورود به دانشگاه به کشور ما تحمیل کرد. گرچه در سیستم فعلی فرانسه همچنان کنکور وجود دارد، اما شیوهی آن به مراتب متفاوتتر از کنکور ایران است.
کنکور مختص کشورهایی است که آموزش آن به سوسیالیسم نزدیکتر است. فرانسه یکی از سوسیالیستترین سیستمهای آموزشی دنیا را دارد. بعد از دبیرستان، دانشجویان وارد دورههای سنگین آمادگی برای کنکور میشوند که ممکن است تا قبولی در دانشگاه مورد نظرشان سه سال در این دورهها بمانند. دانشجویان متوسط زودتر میتوانند از یک دانشگاه متوسط پذیرش بگیرند و از این دردسر خلاص شوند. گرچه معمولا این دورهها بسیار کم هزینه است، اما اگر قصد داشته باشید از یکی از دانشگاههای خوب پذیرش بگیرید باید به یکی از دورههای گران بروید. بعد از پذیرش هزینههای تحصیل بسیار اندک هستند و تقریبا توسط دولت پوشش داده میشوند.
بر خلاف آموزش سوسیالیستی، آموزش کاپیتالیستی سیستم گزینش دانشجوی بسیار متفاوتی دارد. مثلا در آمریکا و در دانشگاههای خوب، دانشجویان راههای فراوانی برای گرفتن پذیرش دارند (مثل راههای رسیدن به خدا). مثلا اگر ورزشکار هستید، میتوانید برای بورس ورزشی اقدام کنید. حتی اگر بورس هم نگیرید، ممکن است به عنوان یک ورزشکار پذیرش بگیرید. در این فرایند پذیرش، مهارتهای فوق برنامه نظیر هنر، موسیقی، رقص، ورزش، و غیره همگی اهمیت دارند. از همهی اینها مهمتر دستاوردهایی که در دورهی دبیرستان کسب کردهاید است. مثلا ممکن است یک جایزهی موسیقی برده باشید، یا یک حتی در یک مسابقهی داستاننویسی برنده شده باشید.
یک پارامتر مهم در فرایند پذیرش، سابقهی کار است. میپرسید دانشآموز دبیرستانی از کجا سابقهی کار بیاورد؟ خیلی ساده! در رستوران کار کند، یا در فعالیتهای خیریه شرکت کند و هزار راه دیگر. خیلی از دانشآموزان که اولیای متمولی دارند، در حین تحصیل کار میکنند.
بر خلاف ایران که کنکور یک شیوهی متمرکز گزینش دانشجو است، در هیچ کدام از دو روش سوسیالیستی و یا کاپیتالیستی شیوهی گزینش متمرکز نیست و هر دانشکده یا دانشگاهی تا حد زیادی آزادی عمل دارد. مثلا در فرانسه دانشگاههای خوب هر کدام کنکور خود را دارند. سایر دانشگاههای هم یک کنکور سراسری دارند اما تنها نمرهی این امتحان تعیین نمیکند که کدام دانشجو به کدام دانشگاه میرود؛ بلکه فقط نقش غربال کننده را ایفا میکند. دانشکدهها و دانشگاهها به طور جداگانه بررسی را انجام میدهند و دانشجویان را انتخاب میکنند. در آمریکای کاپیتالیست هم که کنکور وجود ندارد، امتحانهایی هست که توسط شرکتهای خصوصی برگزار میشود. دانشگاهها، دانشکدهها و حتی برنامههای آموزشی هم میتوانند حدنصاب نمرهی یکی از این امتحانات را به عنوان شرط اولیه بررسی پروندهی در نظر بگیرند.
به هر حال، گاهی اوقات دولتها و ملتها به استفاده از یک شیوهی منسوخ اصرار دارند، چون شجاعت تغییر آن را ندارند. این بیماری درست شبیه بیماری آدمی است که مثلا از سوار شدن به هواپیما میترسد. کنکور در ایران مصداق روشنی است از این بیماری. حتی با این وجود که صندلیهای دانشگاه از تعداد متقاضیان بیشتر است، هنوز هیچ مسئولی جرات ندارد کنکور را حذف کند.